سه‌شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۷


وقتی از طبقه هشتاد و ششم ساختمان امپایر استیت به پایین نگاه میکردم با خودم فکر می کردم اگه کسی از این ارتفاع سقوط کنه وقتی به زمین میرسه ازش چی میمونه. هیچ نمیدونستم ۶۰ سال پیش به این سوال جواب داده شده.

در روز اول می سال ۱۹۴۷ «اولین مک هیل» بیست و سه ساله بعد از جدایی از نامزدش به طبقه هشتاد و ششم ساختمان امپایر استیت، که مخصوص تماشای مناظر اطراف هست، میره و خودش رو به پایین پرت میکنه. اون مستقیم روی سقف لیموزین سیاه رنگ سازمان ملل فرود میاد و به طبع درجا میمیره. شدت ضربه چنان بوده که لیموزین به آهن پاره ای تبدیل میشه و اگر کسی داخل لیموزین میبود به هیچ وجه جون به در نمی برد. درست چهار دقیقه بعد «رابرت وایلز» -دانشجوی عکاسی - که همون اطراف پرسه میزده این عکس رو از «اولین» میگیره. این عکس،بعد از چاپ در مجله «لایف»، خیلی زود معروف میشه و باعث میشه این خودکشی لقب« زیباترین خودکشی» رو بگیره. زیباترین نه از نظر انگیزه و روش خودکشی بلکه به خاطر حالت چهره و بدن «اولین» پس از سقوط. آرامش چهرش و حالت بدنش مثل کسی میمونه که روی تشک پر قو به خوابی عمیق فرو رفته و ازش لذت میبره.انتظار آدم از چنین سقوطی چیزی نیست جز جسدی متلاشی شده. اما دریغ از خراشی و قطره خونی.

معتقدم« زیبا مردن» هم به اندازه «زیبا زندگی کردن» اهمیت داره.به نوعی، مرگ زیبا حسن ختام خوبی برای زندگی زیباست. از مرگهای زیبایی که سراغ دارم در حال حاضر مرگ «جیم موریسون» و «چمران» به ذهنم میرسه. جالب اینجاست که مرگ غیر طبیعی،نسبت به مرگ طبیعی، از شانس بیشتری برای زیبا شدن برخوردار هست. با کمی ترس و مقداری تعجب باید بگم در مورد خودم مرگ غیر طبیعی رو ترجیح میدم.