یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۳

امروز صبح ترانه "خونه ما دوره" مرجان فرساد رو گوش كردم و يادم افتاد كه بايد قصه هاى خونه پلاك ١٣ خيابون ٢٢ رو بنويسم تا از ذهنم پاك نشدن. اون خونه ديگه وجود نداره اما مهمترين و اثرگذارترين دوران زندگى من ( و فيروزه و فرزاد و فرشاد) تو اون خونه گذشت. شنيدم وقتى خونه خالى شده بود و كارگرا اومده بودن كه خونه رو خراب كنن مامان موقع رفتن اشكش جارى بود و از خونه دل نميكند. به خاطر مامان بايد بنويسم. لطفاً يكى يادم بندازه بنويسم.