یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۰

جرج در اتاق بغلی با مداد تراش رومیزیش روزی ده تا مداد تیز میکنه و من صدای خرت خورت مداد تراشش رو هر روز میشنوم. آخر روز که میره خونه به راحتی حس رضایت رو میشه تو چهرش دید. هیچوقت حس داشتن ده مداد تیز در پایان روز رو تجربه نکردم. شاید همینقدر کافیه برای یه روز ... شاید من دارم سخت میگیرم.

نه چهره ای
نه اسمی
نه شماره ای