سه‌شنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۶

روز تولدم تو صندوق پستم یه بسته پیدا کردم از طرف آدمی که هیچوقت اسمش رو نشنیده بودم. از یه شهری که هیچوقت نزدیکش هم نشده بودم. و محتوی بسته یکی از فیلمهای مورد علاقه ام بود . این نمیتونست صرفا یه تصادف یا اشتباه باشه. یکی برام کادوی تولد فرستاده بود. از کنجکاوی داشتم میمردم. پیش خودم همه اونایی رو که میدونستن من این فیلم رو دوست دارم مرور کردم اما به جواب بدیهی نرسیدم. البته به یه نفرشک کردم اما مطمٔن نبودم چون اون یه نفر سابقه کارای این مدلی نداشت. این بود که باگوگل بازی تلفن فرستنده رو پیدا کردم. بهش زنگ زدم. یه دختری بود که از طریق ای بی فیلم میفروخت. داستان رو براش تعریف کردم. اون هم به موضوع علاقه مند شد. گفت گوشی رو نگه دار تا ببینم ماجرا چیه. بعد از چند لحظه برگشت پای تلفن و گفت خریدار رو پیدا کردم. با اشتیاق پرسیدم کی ؟‌! و اون اسم خودم رو گفت.
به خودم آفرین گفتم چون بهترین کادوی ممکن رو برای خودم گرفته بودم. یه فنجون چایی ریختم و مقداری بیسکوییت هم گذاشتم کنارم و مشغول تماشای فیلم شدم.

All what I need these days is a big beautiful noisy city. Big, beautiful and damn noisy.

یکشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۶


دو ساعت تنیس زیر شر شر بارون جوری که نفهمی خیسی تنت از بارونه یا از عرق


زندگی بود


جمعه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۶

An e-mail from Josh Summers, The coolest professor on the face of the earth !

=========================
Friends, alumna, and colleagues,
Cheryl and I (and the girls) are opening the house to the lab for a party on Saturday afternoon, June 2 (2:00-6:00). Not really sure what the occasion is, but you can derive your own reason!
We will have some appetizers, treats, and stuff to kabob, but if anyone wants to bring their own treats to share, that would be great!
All family members (kids, wives, husbands, partners, boyfriends, girlfriends, ...) are invited to join us. This is just an informal "glad to be done with classes and happy that summer is here" party.
If you are going to make it, we would like for you to give us a holler by Wed. so we can plan accordingly.
Jds
PS - there was a few requests for updated pictures of the family (see attached).
===============================