شنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۵

"نشود فاش كسى
آنچه ميان من و توست"



فكر ميكردم غزل حافظه. نگو كه سايه گفته. شهريار هم كم آورده جلوى سايه خشمش گرفته بهش گفته "حالا ديگه جلوى دكون من دكون باز ميكنى ؟!"

چهارشنبه، دی ۱۵، ۱۳۹۵

مامان نوشته بود:

حامد جون دور بینت چقدر قشنگ عکس میگیره. ما گیشایی ها انگار از هالیوود آمده بودیم. حتما خرارباب محمد  هم هست. فرهاد هم یک دور بین حرفه ای دارد که گویا فقط روی کوه کمر سیاه و دشت رییسه و ویشته زوم میکند. ازما که نشد عکس بگیرد. ا‌ولین بار که آمده بود ایران به عشق نطنز سوار اتوبوس حسن چی شد روی آخرین صندلی نشست تا ازآنچه خاطره دو ران کودکیش بود عکس بگیرد.