مرغابيمونو عقابه خورد .... رو چمناي جلوي کافه لئوناردو هميشه دوتا مرغابي وول ميخوردن و دنبال غذا ميگشتن ....يکيشون هم طفلي يه کم ميشليد ... چند روز پيش موقع نهار خوردن ديدم يه عقاب گنده اومد و رو تير چراغ برق نزديک کافه لئوناردو نشست.... اين عقابه هموني بود که من شروين وقتي رو چمنا خوابيده بوديم و واسه ابراي آسمون اسم ميذاشتيم ديديمش ....روز بعدش وسط چايي خوردن بودم که چشمم خورد به يه عالمه پرمرغابي که روچمنا پخش بود ...خبري از اون مرغابي شله و رفيقش هم نبود ....بله .....جناب عقاب لطف کرده بودن زحمت يکي از مرغابياي قصه ما رو کشيده بودن ... غير من بقيه هم فهميده بودن چي به سر يکي از مرغابيا اومده چون فرداش يکي رو پرا يه گل گنده گذاشته بود ...
دوشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۲
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|