شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۳

من کنسرت راه انداختم ...
نه که کنسرت الکي
سيما بينا و گروه دستان
نيلوفر گفت من گروه داستان نميشناسم .... گفتم داستان نه دستان !!
امين گفت وقتي براي « سندي» ۲۰۰ نفر بيشتر نيومدن حتما براي «اينا» ۱۰۰ نفر هم نمياد ...
من زدم تو سرم

من کنسرت راه انداختم واسه دلم
اما سيما بينا و گروه دستان واسه پولش ميان
«حسين بهروزي نيا» گفت چون بقيه خر خر ميکنن من يه اتاق تکي ميخوام ....
اتاق تکي براي حسين بهروزي نيا ....