آب گريپ فروت براي شروين که سرما خورده
بهترين شلوار دکتر افشار که تو خشکشويي جامونده بود
مقداري توتون مرغوب باز هم براي دکتر افشار که ببرم سوغات
امروز اينا رو گرفتم
بهترين شلوار دکتر افشار که تو خشکشويي جامونده بود
مقداري توتون مرغوب باز هم براي دکتر افشار که ببرم سوغات
امروز اينا رو گرفتم
توپ فوتبالي که تو ماشين من بود و بقيه ايي که شايد ميخواستن فوتبال بازي کنن
قبض تلفني که بيخود گرون شده بود
آمپر بنزيني که کار نمي کرد
امروز نگران اينا بودم
خورش کدويي که شانسي خوب در اومده بود
تاب خالي پشت خونه که خيس بارون بود و منو ياد بچگيا انداخت
درآوردن يه تيکه از نت «به تماشاي آبهاي سفيد» با فلاکت
امروز اينا منو سر شوق آوورد
آ هاي زندگي معمولي ... با همين فرمون بيا ...
|