«لطفا یه کارامل لاته » ....
ایندفعه کارامل لاته رو همچین با لهجه آمریکایی گفتم که هنوز به ته نرسیده دخترک قهوه چی شروع کرد به آماده کردن کارامل لاته ... دفعه پیش وقتی گفته بودم کارامل لاته برای چند ثانیه عین بز بهم زل زده بود .. وقتی کارامل لاته آماده شد کارت قهوه خونه رو بهش دادم تا یه سوراخ دیگه بزنه روش بلکه روزی سوراخا به ده تا برسه و یه نوشیدنی مفتی بگیرم ... این تنها انگیزه منه برای شروع روزی تازه در اینروزها !!!
یاد شایان افتادم که بعد از اینکه از اینجا رفت کارتاش رو برای شروین پست کرد .... از اون کارایی که اینروزا دیگه خیلی مرسوم نیست و به همین خاطر حسابی به دل آدم میشینه. ۲ روز بعد از اینکه رفت تو صندق پستم یه کارت پستال پیدا کردم با عکس بوفالو ... از شایان بود ... نوشته بود هنوز به مقصد نرسیده دلش تنگ شده و چون در حال گذر از سرزمین بوفالوها بوده یاد ماها افتاده و هوس کرده دو خط بنویسه ... آخرشم نوشته بود خاک پای دوست ...مدل نامه های قدیمی ... امروز بعد یه سال و اندی برام این سوال پیش اومد که ربط ما و بوفالوها چی بوده ؟ سوالای دیگه ای هم برام پیش اومد. مثلا اینکه چه حکایتیه که خوب که به یکی نزدیک شدی یهو همچین ازت دور میشه که نمیفهمی کی رفت ... انگاری به آدما یه کش وصله که یهو در میره ... یه سر کش دست تو و یه سر دیگش بسته شده به یه درختی چیزی در یک نقطه نا معلوم و به اندازه کافی دور اونطرف سرزمین بوفالوها و پنگؤناو فیلهای آبی ...
ایندفعه کارامل لاته رو همچین با لهجه آمریکایی گفتم که هنوز به ته نرسیده دخترک قهوه چی شروع کرد به آماده کردن کارامل لاته ... دفعه پیش وقتی گفته بودم کارامل لاته برای چند ثانیه عین بز بهم زل زده بود .. وقتی کارامل لاته آماده شد کارت قهوه خونه رو بهش دادم تا یه سوراخ دیگه بزنه روش بلکه روزی سوراخا به ده تا برسه و یه نوشیدنی مفتی بگیرم ... این تنها انگیزه منه برای شروع روزی تازه در اینروزها !!!
یاد شایان افتادم که بعد از اینکه از اینجا رفت کارتاش رو برای شروین پست کرد .... از اون کارایی که اینروزا دیگه خیلی مرسوم نیست و به همین خاطر حسابی به دل آدم میشینه. ۲ روز بعد از اینکه رفت تو صندق پستم یه کارت پستال پیدا کردم با عکس بوفالو ... از شایان بود ... نوشته بود هنوز به مقصد نرسیده دلش تنگ شده و چون در حال گذر از سرزمین بوفالوها بوده یاد ماها افتاده و هوس کرده دو خط بنویسه ... آخرشم نوشته بود خاک پای دوست ...مدل نامه های قدیمی ... امروز بعد یه سال و اندی برام این سوال پیش اومد که ربط ما و بوفالوها چی بوده ؟ سوالای دیگه ای هم برام پیش اومد. مثلا اینکه چه حکایتیه که خوب که به یکی نزدیک شدی یهو همچین ازت دور میشه که نمیفهمی کی رفت ... انگاری به آدما یه کش وصله که یهو در میره ... یه سر کش دست تو و یه سر دیگش بسته شده به یه درختی چیزی در یک نقطه نا معلوم و به اندازه کافی دور اونطرف سرزمین بوفالوها و پنگؤناو فیلهای آبی ...
|