بالاخره بعد از کلي تحقيق کشف کردم که کلمه « بلاگردون» در زبان و ادبيات شيرين فارسي اصلا مهم نيست و کسي براش تره هم خورد نمي کنه چون حتي يه شعر يا يه ضرب المثل دوزاري هم واسش گير نمياد. البته بعضيا واسه اينکه دل منو بدست بيارن اومدن واسه خورده ريزه هاي اين کلمه غير اهميت که من خيال دارم بچسبونمش اين بالا يه دري وريايي (دور از جون جمع) گفتن.
بيتان :
«هر بلايي کز آسمان آيد .........گرچه بر ديگري رواباشد
نارسيده به زمين پرسد .........خانه انوري کجا باشد»
انوري بابا ....حالا چي ميشد اگه يه دون هم اون وسط مي چپوندي ؟!؟! اون وقت دلم خوش بود که حداقل يه جفت بيت کشف کردم که اسم پنجرم توش پخشه !!...آخه « بلاگردون» بدون دون که خيلي چيز بي خودي ميشه... ميشه «بلاگر» ..
من تقريبا مطمئنم که هيچ آدم نسبتا متشخصي همچين اسم در پيتي رو نميذاره رو پنجرش ....
جمله همراه با موزيک مستهجن :
« دونه دونه دونه .....دونه دونه .... ميشمريم اشکاي روي گونه ها رو ...» ....آخه من نمي فهمم شمردن گريه مردم شد کار؟!؟!حالا گيرم شمردي...ديگه چرا آواز مي خوني ؟!؟!؟! با وجود اينکه توي اين جمله آخري لغت دون پنح بار نوشته شده ولي چون من با اين لوس بازييا خيلي مخالفم واسه مهميه اسم پنجرم يه خاک ديگه تو سرم ميريزم......
بيت و بيت :
« اگر دستم رسد بر چرخ گردون .......همي پرسم که اين چون است و آن چون
يکي را ميدهي صد ناز و نعمت........ يکي راقرص نان آغشته در خون»
حالا شد .... ديگه منت اين گروه رنگو وارنگ رو هم نمي خواد بکشم....بلاش رو از انوري مي گيرم گردونش رو هم از اين شاعر آخريه که بسکي خاک و خولي بوده خودشو نگفته که اسمش کيه .... تازه «بلاگردون» ديکته متوسطي هم داره واونوخت هر کس ناکسي سرشو نميندازه پايين فرتي بياد تو پنجرم.....
چهارشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۱
ارسال شده توسط یک لولی در ۸:۳۲ بعدازظهر
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|