کلي حرف دارم که براي گفتنه ....اونا رو اينجا مي نويسم . اما حرفاي زيادي هم دارم که براي نگفتنه ....اونا رو کجا بنويسم ؟ چند جا تو ذهنم هست ...
پشت موزائيکاي حموم
زير موکت اتاق پروفسور داتا
روي ريشه هاي درخت پشت پنجره اتاق
کف برج ساعت دانشگاه از اوون وري که به زمين چسبيده
يا اينکه ...روي اونطرف ماه که هميشه شبه .... آره ....اين آخرييه از همه بهتره ... ولي يه چيزي ... ميترسم ماه کم بيارم !!!!
دوشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۱
ارسال شده توسط یک لولی در ۱:۴۱ بعدازظهر
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|