به بالاي تهران که رسيدي مي خوام اول از همه دنبال کوهها بگردي ... بايد الان روشون يه کم برف باشه پس پيدا کردنشون خيلي سخت نيست .... اگه من جاي تو بودم يه جور بي خبر ميومدم که کسي نياد فرودگاه دنبالم ... بعد تاکسي مي گرفتم و به راننده تاکسي مي گفتم ۲-۳ ساعتي بي هدف تو شهر بچرخه... تا ميتوني سينما برو.... مي دونم حتما جاي من رو هم خالي مي کني .... از طرف من تا ميتوني توشهر راه برو ... تابلوي همه مغازه ها رو بخون ... مردم رو خوب نگاه کن ...مي دونم هيچي هيچ فرقي نکرده .... همينش خوبه ... اگه يه سرم بتوني بري پارک ساعي که ديگه عالي ميشه ... اگه نشد گذرت به «نياوران» که افتاد سر خيابون « مهماندوست» يه نيش ترمزي بزن و يه نگاهي توي خيابون بنداز .... خلاصه تويي و تهرون و يه ماه ... ببينم چيکار مي کني ...
شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۱
ارسال شده توسط یک لولی در ۸:۰۶ قبلازظهر
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|