پنجشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۲

تيم حريف ضعيف نبود هيچي خوبم قوي بود ... نکته جالب اين بود که نصفشون دختر بودن ... اول که اومدن تو زمين همچين با پوزخند نگاشون ميکرديم يعني اينکه سه سوت چپو چولشون ميکنيم ... اما فقط ۱۰ دقيقه لازم بود که بفهميم که نه بابا .. اونجوريام نيست... يار مستقيم من يه دختره فسقلي بود ... اولش گفتم بيام نايس بازي در بيارم يه هوا شل بازي کنم نگن ضعيف کشي کرد ... اما وقتي ۲-۳ دفعه سوسکم کرد حساب کار دستم اومد ...بعدش ديگه نذاشتم جم بخوره ... يه بارم که دورم زد همچين تکلش کردم که ۵ متر اونورتر رو زمين ولوشد ...(البته بعدش يه خورده پشيمون شدم) ...
خلاصه بازي رو ۵-۳ برديم .... هورررااااا ..... هندونه هم نخورديم ......