سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۵

همینطور که داشت کمونچه میزدباسر به من اشاره کرد که دف رو بردارم ... اول فکرکردم شوخی میکنه اما ازنگاهش فهمیدم جدی میگه ... دستم رو آروم آروم به سمت دف بردم و با حالتی ناباورانه و با ترس و تردید اولین ضربه رو به پوست دف زدم ... وچند لحظه بعداین واقعا من بودم که همراه سه استاد موسیقی ایرانی دف میزدم ... حس عجیبی بود ... ناب ناب ..

من امروز برای ۲ ساعت سرچشمه موسیقی محلی ایرانی رو به خونم آووردم ... حسین بهروزی نیا، جمال محمدی و علیرضا شیروانی با بربط و کمونچه و دوتار غوغایی به پا کردن که تاهمیشه در خاطرم میمونه ...