«کوک» بودن موضوع مهمیه و از اون مهمتر «هم کوک» بودنه.
وقتی سه تار کوکه، اگه دستت تصادفی هم به سیما بخوره، حاصلش یه صدای دلنشینه. اگه فقط سیم اول یه ساز کوک رو به ارتعاش در بیاری بقیه سیمها هم به شوق میان و و طبق قوانین فیزیکی به رزنانس میوفتن . حالا اگه چند تا ساز هم کوک با هم نواخته بشن دیگه واویلاست و تارهای مرتعش و ارواح مرتعشتر (این دومی طبق قوانین متا فیزیکی) همینطور رزنانس میکنن.
این چهار خط مقدمه رو گفتم که برسم به پنج خط موخره:
آدما بر دو نوع هستند. اونایی که زندگیشون موسیقی داره و اونایی که زندگیشون موسیقی نداره. اونایی که به اهمیت موسیقی زندگی پی بردن و آگاهانه سازهای لازم رو در ارکستر زندگیشون چیدن حتما برای هم کوک کردن سازها هم فکری کردن. بعضی از این سازا مثل کار، همراه، دوستان و محل زندگی سازهای اصلی زندگی به شمار میرن و اگه با روحیه آدم هم کوک نباشن موسیقی زندگی عجیب گوش خراش و آزار دهنده میشه و همون بهتر که با یه نت سکوت طولانی جایگزین بشه. خلاصه اینکه اگه اونقدر خوش شانسی که کوک خودت دستت اومده، حیفه اگه محیط اطرافت رو با خودت هم کوک نکنی.
|