پنجشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۵

این Roller Coaster زندگی اینروزا داره منو خوب پیچ و تاب میده ... درست همونجاهایی که انتظار نداری میکشه زیر پات و یهو تو دلت هرررری خالی میشه یا درست همونموقعی که احساس امنیت میکنی همچین میپیچوندت که از ترس قالب تهی میکنی یا به محض اینکه فکر میکنی همه چیز تموم شد تازه شروع میشه ... اینه که همش منتظر یه پیچ، یه شیرجه یه شلیک ناگهانی یا یه شروع دوباره هستی ... هیجانشو هستم ... باهاش پیچ میخورم ... پیچو واپیچ میخورم و به این راحتیا پیاده نمی شم ... رمز لذت بردن از این Roller Coaster اینه که بدونی بابا این همش یه بازیه وگرنه تبدیل به یه شکنجه میشه. من ازبچگی همیشه وقتی سوار Roller Coaster میشدم سعی میکردم در وحشتناکترین لحظاتش دستامو ول کنم ... پس دستا ول